قوله تعالى: و منْهمْ منْ یسْتمعون إلیْک و از ایشان کسان‏اند که مى‏نیوشند بتو أ فأنْت تسْمع الصم تو هیچ توانى که کران را شنوایى و لوْ کانوا لا یعْقلون (۴۲) ایشان که کرانند نتوانند که دریابند.


و منْهمْ منْ ینْظر إلیْک و از ایشان کس است که مى‏نگرد بتو أ فأنْت تهْدی الْعمْی تو هیچ توانى که نابینایان را راه نمایى و لوْ کانوا لا یبْصرون (۴۳) چون توانى و ایشان نمى‏بینند.


إن الله لا یظْلم الناس شیْئا الله بر مردمان ستم نکند هیچ. و لکن الناس أنْفسهمْ یظْلمون (۴۴) لکن مردمان بر خویشتن ستم میکنند.


و یوْم یحْشرهمْ و آن روز که ایشان را بهم کنیم و جمع آریم کأنْ لمْ یلْبثوا گویى که ایشان را درنگ نبود پیش از آن هرگز إلا ساعة من النهار مگر یک ساعت از روز یتعارفون بیْنهمْ آشنایى با یکدیگر فرا میدهند قدْ خسر الذین کذبوا بلقاء الله زیان کار گشتند ایشان که دروغ شمردند رستاخیز را و شدن بخداى و دیدار او و ما کانوا مهْتدین (۴۵) و ایشان بر راه نبودند.


و إما نرینک و اگر بتو نمائیم بعْض الذی نعدهمْ چیزى از آنچه مشرکان قریش را مى‏وعده دهیم أوْ نتوفینک یا ترا پیش بمیرانیم فإلیْنا مرْجعهمْ باز گشت ایشان آخر با ما است ثم الله شهید على‏ ما یفْعلون (۴۶) و آن گه الله گواست بر آنچه ایشان میکنند.


و لکل أمة رسول هر امتى را پیغامبرى است فإذا جاء رسولهمْ چون رسول آمد بایشان قضی بیْنهمْ بالْقسْط میان ایشان و میان پیغامبر ایشان کار برگزارند بداد و سزا و همْ لا یظْلمون (۴۷) و بر هیچ کس از ایشان ستم نجویند.


و یقولون متى‏ هذا الْوعْد میگویند که هنگام این خاست از گور کى است؟ إنْ کنْتمْ صادقین (۴۸) اگر مى‏راست گوئید.


قلْ بگو لا أمْلک لنفْسی ضرا من خویشتن را نتوان گزند باز داشتن دارم و لا نفْعا و نه توان سود یافتن إلا ما شاء الله مگر آنچه الله خواهد لکل أمة أجل هلاک گشتن و مردن هر گروهى را هنگامى است إذا جاء أجلهمْ چون هنگام ایشان در رسد فلا یسْتأْخرون ساعة از آن هنگام نه یک ساعت با پس نشیند و لا یسْتقْدمون (۴۹) و نه یک ساعت پیش شوند.


قلْ بگو أ رأیْتمْ إنْ أتاکمْ عذابه چون بینید اگر بشما آید عذاب او بیاتا أوْ نهارا به شبیخون یا بروز ما ذا یسْتعْجل منْه الْمجْرمون (۵۰) چه چیز است از آنکه بد کاران و کافران بآن مى‏شتابند.


أ ثم إذا ما وقع آمنْتمْ به پس آنکه آن بیفتاد بخواهید گروید بآن؟


آلْآن که اکنون است و قدْ کنْتمْ به تسْتعْجلون (۵۱) و همه عمر خویش بآن مى‏شتابیدید.


ثم قیل للذین ظلموا آن گه ستم کاران را گویند ذوقوا عذاب الْخلْد چشید عذاب جاویدى هلْ تجْزوْن إلا بما کنْتمْ تکْسبون (۵۲) شما را پاداش دهند مگر بآنچه میکردید


و یسْتنْبئونک خبر مى‏پرسند از تو أ حق هو که خود راست است این خبر رستاخیز قلْ إی و ربی بگو آرى بخداى من إنه لحق که این خبر راست است و ما أنْتمْ بمعْجزین (۵۳) و شما پیش نشوید و او را در خود عاجز نیارید


و لوْ أن لکل نفْس ظلمتْ و اگر هر کسى را که و بر خود ستم کرد ما فی الْأرْض او را ملک بود هر چه در زمین است لافْتدتْ به خویشتن را بآن باز خرید جوید و نیابد و أسروا الندامة و پشیمانى خویش در دل نهان دارند لما رأوا الْعذاب آن گه که عذاب بینند و قضی بیْنهمْ بالْقسْط و میان ایشان کار برگزارند بسزا و داد و همْ لا یظْلمون (۵۴) و بر هیچ کس از ایشان ستم نکنند.


ألا آگاه باشید و بدانید.


إن لله ما فی السماوات و الْأرْض که خداى را است هر چه در آسمان و زمین است ألا إن وعْد الله حق آگاه باشید که گفت خدا راست است و لکن أکْثرهمْ لا یعْلمون (۵۵) لکن بیشتر ایشان نمیدانند.


هو یحیی و یمیت اوست که مرده زنده میکند و زنده مى‏میراند و إلیْه ترْجعون (۵۶) و شما را همه با او خواهند برد.